یک دعوت دوستانه

یک دعوت دوستانه

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

ماه رمضان که آن را بهار قرآن، بهار انس با خدا، بهار معنویت گویند تمام شد. خیلیهامان دلمان برای روزهای خوب خدا تنگ میشود. اما رمضانالمبارک نیز مانند آنچه که از عمر همهی ما گذشته رد شد و فقط خاطرههایش برایمان ماند و انشاءالله حال خوش با خدا بودنش.

اینها را گفتم نه فقط برای اینکه خاطرهبازی کرده باشم و حرفهایی از جنس نوستالوژی، به قول منورالفکرها، زده باشم. نه! غرض آن بود که رمضانالمبارک را در ظرف زمان مفروض بگیرم تا انتهایش این باشد که هر آنچه در ظرف زمان تعریف شود میگذرد. مثل رمضان، مثل دوران دانشجویی، دوران جوانی و...

جوان هر وقت جوان بود و شور و نشاطی داشت عالمی را زیر و رو کرد. نگاهی به تاریخ و نقش جوانان و بهویژه در همین کشور خودمان تاییدی بر این مدعاست! بیراه نیست که میگویند هر گلی زدی به سرت خودت زدی!

عزیزی میگفت اینطور نیست که خداوند معطل بندهاش باشد. اگر قرار باشد کار خیری صورت گیرد انجام میشود حال یا من انجامش میدهم و یا فلانی! مهم این است که انجام میشود!

اگر قرار است وارثان آخرالزمان تاریخ و دنیا و زمین و زمان، مستعضفین باشند مطمئن باش این انجام میشود. این قطار در حال حرکت است. حرکت آن متوقف بر من و شما نیست. همیشه هستند آدمهایی که از من و شما رزنگترند و با این قطار حرکت میکنند. حالا بسته به خودمان است که ما نیز همراه شویم یا نه!

شیطان از ابتدای خلقت آدم قسم خورد که مانع آدمیت انسان شود و کاری کند تا انسان ناسی و فراموشکار باقی بماند و از یاد ببرد که آمدنش بهر چه بود! حالا نیز شیطان بیکار ننشسته است. دشمن تمام قدرت و توانش را بر روی من و توی جوان گذاشته که دست از این قطار بکشیم و نامیدانه نظارهگر باشیم. اگر این نامیدی و یاس ما را فرا گیرد خود مقصریم و خود عقب ماندهایم؛ خودمان تنبلی کردهایم. جوان است و آرمانش! اصلا این آرمان است که انسان را جوان میکند و جوان را با نشاط و سرزنده!

دانشگاه مرکز معنویت است؛ چون علم یک امر معنوى است. محیط دانشگاه، محیط جوانى است؛ محیط مؤمنى است. نگاهی گذرا بر ماه رمضانالمبارک این نکته را به ذهن میرساند که شور و اشتیاق جوانان در بندگی و سبقت در عبد بودن از قشرهای دیگر بیشتر است. همیشه همین طور بوده است. محیط دانشگاه است که انسان میپرورد. نیروی انقلابی در همین دانشگاهها کادرسازی میشود.

حال اگر برای آرمان انقلاب بجنگیم و در راه آن استقامت کنیم برندهایم! در غیر این صورت اگر بخواهیم و تماشاچی باشیم به جرات میگویم که سرمان کلاه رفته و بازندهایم.

خلاصه آنکه خواستم بگویم یک جوان است و یک دانشگاه؛ جوان است و انقلاب؛ جوان است و آرمانهای والای انسانیت. شما پیشتاز رسیدن به این آرمانها باشید. شما مانند قطبنمایید در جامعه. اگر عقب ماندید از قطار چه حرجی به مردم عادی است؟

«دانشگاه همیشه و در همه جا این انتظار هست که محل جوشش و اوج دو جریان حیاتى در کشور باشد: اول، جریان علم و تحقیق؛ دوم، جریان آرمانگرایىها و آرمانخواهىها و هدفگذارىهاى سیاسى و اجتماعى. کمتر محیطى را - شاید محیط دیگرى را نشود پیدا کرد - میتوان پیدا کرد که مثل دانشگاه این دو جریان در آن به طور موازى همواره جوشش داشته باشد؛ هم جریان علم و تحقیق که مایهى حیات جامعه و عزت جامعه است و عزت علمى به دنبال خود عزت اقتصادى، عزت سیاسى، عزت بینالمللى را مىآورد، در دانشگاههاست، و هم آن مسئلهى آرمانگرایى که بهظاهر به مسئلهى علم ارتباطى هم ندارد؛ اما در همه جاى دنیا انتظار از دانشگاهها به خاطر حضور دانشجو این است که در زمینهى ترسیم آرمانها و گرایش به تحصیل این آرمانها و رسیدن به این آرمانها، دانشگاه فعال باشد. این دیگر مربوط میشود بهخصوص به دانشجو؛ جوانىِ دانشجو، سن دانشجو، آمادگىهاى روحى دانشجو، که این اقتضا را به دانشگاه میدهد. این، انتظار از دانشگاه است. البته در بعضى از جاها این انتظار برآورده میشود، در بعضى جاها هم برآورده نمیشود».*

گفت که:

ببنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین                                    کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس!

* بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با استادان و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت‏- 24/09/1387

- این مطلب را در نشریه چشمه دانشگاه تربیت مدرس به عنوان سخن نخست نوشتم.

 

۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۰۶:۴۲
شارل مِسیه