یک دعوت دوستانه

یک دعوت دوستانه

سلامت اجتماع تنها به سلامت افراد بستگی ندارد.فلاسفه‌ایی همچون افلاطون در تعریف«مدینه فاضله» اصالت را به فرد داده‌اند. درحالیکه نقش تشکیلات صالح را در نظر نگرفته‌اند. فارغ ازاینکه تشکیلات صالح جهت رسیدن به مدینه فاضله رابطه مستقیم با پرورش افراد صالح  دارد. اما دراین بین اندیشمندانی در انقلاب اسلامی نیز هستند که به تشکیلات اهمیت بسزایی داده اند. دکتر بهشتی از جمله این متفکران است.شهید دکتر بهشتی شخصیتی ناشناخته است و شناخت اندیشه­های ایشان یکی از ضروریات جامعه امروز ما به شمار می­آید؛ وی اندیشمندی است که با اجتهاد فقهی متفاوت کوشیده­ تا نظام سیاسی اسلام را به شکلی روش‌مند، پویا و فراگیر درشکلی جهانی معرفی نماید. از این رو تاسیس  حزب جمهوری اسلامی در همین راستا بوده است؛ اما تأسیس چنین حزبی بر پایه تصمیمات سیاسی و حزبی نبوده است بلکه ناشی از باورهای عمیق شهید بهشتی پیرامون کار تشکیلاتی و منظم در نظام سیاسی اسلام می‌باشد. در این یادداشت بر آن شدیم که به واکاوی اندیشه های شهید بهشتی پیرامون تشکل و احزاب بپردازیم:

تشکل از دید شهید بهشتی

قرآن از میان انواع کلمات قوم،‌شعب، طایفه،ملت،nation، که هر کدام برداشت‌های مختلفی از یک گروه دست جمعی را می‌رساند. واژه «ام» را انتخاب کرده و به کار می‌برد زیرا «ام» به معنی آهنگ سفر،عزیمت  و حرکت و هجرت می‌باشد. و امت به معنی جامعه‌ایی است که در آن افراد همفکر همراه با هم به سوی هدفی مشخص عزیمت و حرکت می‌کنند. از دید شهید بهشتی نیز انقلابی که داعیه تشکیل حکومت اسلامی را بر سر دارد و برپایه معارف اسلامی شکل گرفته، نیازمند به تشکیلات است. ایشان در تعریف تشکیلات می‌فرمایند:« تشکل یعنی مجموعه‌ای از افراد که بر اساس آرمان، ایمان و نقطه نظرهای مشترک گرد هم بیایند تا جماعت شوند که "یدالله مع الجماعه". تا بتوانند زمینه را برای رشد اخلاق کار دسته جمعی و برای رشد استعدادها و شناخت کادرها و تربیت آنها و تهیه برنامه ها و قبول مسوولیت اجرای برنامه ها هموارتر کنند."

تشکیلات  از منظر قرآن:

دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم دنیای نظم و انضباط است. به همین دلیل در قرآن بارها به وجود نظم در مخلوقات خداوند و عالم تاکید شده است. اسلام هم دین جامعی است که بسیاری از احکام آن جنبه اجتماعی دارد. به همین دلیل نظم و انضباط و تشکیلات هم از اصول مقدس زندگی انسان می‌باشد. شهید بهشتی در جواب عده‌ایی که بر این باورند که تشکیلات و حزب با منطق قرآن سازگار نیست می‌فرماید:« نگویید که احزاب با منطق قرآن سازگار نیست. کدام منطق قرآن؟ تمام دستورات قرآنی تشکیلاتی است».

 پرورش استعدادها

هدف ما در یک تشکل اسلامی مسلمان کردن افراد نیست بلکه فرض بر این است که افراد اصول اسلام را باور دارند اما از مهم‌ترین برکات تشکیلات سالم و صالح  این است که زمینه را برای پرورش افراد صالح و هم تراز انقلاب اسلامی فراهم می‌کند.

شهید بهشتی بر این باور است که تنها از راه تشکیلات است که می‌توانیم محیطی برای شناخت و پرورش استعدادها بوجود بیاوریم.

« ما به یک تشکیلات نیرومند هماهنگِ خلاق که در آن استعدادها همدیگر را بیابند نیازمندیم...جامعه ما دراین مرحله که می‌خواهد انقلابش پیش برود به تشکل نیاز دارد».

حفظ تشکل یا حفظ ارزش‌ها؟

یکی از اهداف شکل گیری یک تشکل در اسلام این است که افرادی که آرمان‌های والای انسانی و الهی دارند جهت حفظ این آرمانها و اهداف  به صورت یک «ید واحد» و « جماعت» درآیند. از این رو شهید بهشتی تشکل را « پاسدار ارزشها» می‌داند و هشدار می‌دهد که:« تشکل، باید پاسدار ارزش ها باشد نه پاسدار خود. نگهبان ارزش ها باشد نه نگهبان خود. هر وقت این تشکل به جای آنکه نگهبان ارزش ها باشد و تلاشگر در راه ارزش ها باشد، به جای آنکه خداپرست، حق پرست و حق خواه، کمال دوست و کمال خواه باشد، خودخواه شد; آن یک "طاغوت" می شود و چه بهتر که چنین طاغوتی بر سر راه امت نباشد... ».

متن به حاشیه نرود...

شهید بهشتی نسبت به کسانیکه در کارهای تشکیلاتی فعالیت می‌کنند هشدار می‌دهد که مبادا کار تشکیلاتی آنها را از خودسازی دور کند، ایشان در این باره می‌فرمایند: «تشکل باید سازنده  ما، آسان کننده خودسازی برای ما و کمکی به سیر الی الله برای شرکت کنندگان در این تشکل باشد. هر وقت یکی از ما یا جمع ما به تشکلمان مشغول و سرگرم شدیم، چنین تشکلی لهو می شود و باید از او پرهیز کنیم، زیرا ما را از یاد، دور می کند...   ». ایشان تشکلی را حق می‌دانند که :« نیروهای مؤمن به خدا، نیروهای مؤمن به ارزش های عالیه الاهی و انسانی بگویند: ما تشکل می شویم تا در حد توانمان از این ارزش ها دفاع کنیم و صاحبان این ارزش ها در نظر ما محترم و معتبرند. هر کجا که باشند، خواه داخل تشکیلات ما باشند خواه خارج از تشکیلات. این تشکیلات الاهی می شود».

ملاک سنجش افراد

شهید بهشتی بر این باوراست که معیار شناخت افراد فضیلت‌ها و ارزش‌ها می‌باشند و به تعبیر حضرت على(ع) باید حقیقت را معیار شناخت افراد قرار داد، نه اشخاص را معیار شناخت حقیقت.

ایشان پیرامون سنجش افراد می‌فرمایند:« یکی از مصیبت‌های عمر ما این است که اشخاص کم کم دارند جانشین ارزش‌ها می‌شوند. این خطرناک است. انقلاب ما انقلاب ارزش‌هاست. "اِعرِف الحَقَّ تَعرِف أهلَهُ" تعلیم اسلام و تعلیم مولا علی (ع)این است. تو ارزش‌ها را بشناس و اشخاص را با ارزش‌ها بسنج. مبحث‌ها باید بر محور ارزش‌ها باشد.»

خطر بی‌تشکیلاتی

از دید دکتر بهشتی بی تشکیلاتی بودن خطر بسیار بزرگی می‌باشد که پویایی و زنده بودن جامعه را به خطر می‌اندازد و نتیجه آن نفوذ افراد فاقد صلاحیت در جامعه و در بین خواص می‌شود.« اگر در جامعه‌ای حزب و تشکیلات رسمی نباشد، مسلماً در آن جامعه، گروه هایی پیدا می‌شوند، اطراف هر شخصیتی و هر صاحب نفوذی، افراد گرد می‌آیند و به جای آنکه احزاب و سازمان های متشکل باشند، باندهای خطرناک فاقد تشکّل و مسؤولیت و انضباط تشکیلاتی به وجود می‌آیند که خطرشان برای وحدت، چندین درجه بیشتر است. »

آیا وحدت منافاتی با تحزب دارد؟

عده‌ایی بر این باورند که وجود حزب و تشکیلات در جامعه باعث چند دستگی می‌شود و همین وحدت جامعه را به خطر می‌اندازد.

شهید بهشتی در جواب چنین تفکری ضمن اینکه تفرقه و تشتت را برای جامعه، نامطلوب می شمارد اما معتقد است منافاتی بین تحزب و تفرقه وجود ندارد و تفرقه، آفتی است که باید با تمهیداتی در صدد پیشگیری و کنترل آن برآمد نه اینکه به خاطر ترس از چنین آفتی از انجام کار تشکیلاتی منصرف گشت:«برای در امان ماندن از خطر تشتّت باید رقابت در جهت مثبت یعنی خیرات باشد. احزاب، یکدیگر را نفی و تخریب نکنند، صداقت و صراحت داشته باشند، قانون اساسی را به عنوان محور حرکت و فعالیت قبول داشته باشند، سیاست های کلّی تعیین شده از سوی رهبری جامعه را بپذیرند و ... اگر گروه ها به این محور توجه داشته و بدان پایبند باشند، وحدت به خطر نمی افتد». در واقع شهید بهشتی نسبت به حزب رویکرد ی واقعبینانه دارد. نه به طور کامل به دلیل احتمال بروز آفت کار حزبی را منع می‌کند و نه ازآسیب‌های آن غافل است.

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۰ ، ۰۴:۵۲
شارل مِسیه


سیمین می‌خواهد به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه از ایران برود و همه مقدمات این کار را فراهم کرده. اما نادر نمی‌خواهد پدرش را که از بیماری آلزایمر رنج می‌برد تنها رها کند. این اختلافات باعث می‌شود سیمین از دادگاه درخواست طلاق کند اما دادگاه درخواستش را رد می‌کند و مجبور می‌شود به خانه پدرش برگردد. ترمه تصمیم می‌گیرد پیش پدرش نادر بماند به امید اینکه مادرش سیمین پیش آنها برگردد. نادر نمی‌تواند از عهده مراقبت از پدرش بر بیاید پس برای این کار یک مستخدم به نام راضیه استخدام می‌کند. این زن جوان که باردار است این کار را بدون اطلاع همسرش حجت قبول کرده‌است. یک روز نادر به خانه بر می‌گردد و میبیند پدرش طناب پیچ شده وقتی راضیه برمیگردد و...

داشتم با خودم فکر میکردم که برای خالی نبودن عریضه چی بنوسم که رسیدم به نادر و سیمین و اصعر فرهادی...

فیلم رو 28 اسفند دیدم. حالا برداشتای شخصی خودمو راجع به فیلم می نویسم، البته همونطور که گفتم بیشتر برا خالی نبودن عریضه می نویسم.

اول اینکه بگم  فیلم ماهیتش راجعه به یه خانوداه  متوسط ایرونیه که زن خانواده(سیمین) که یه معلم زبانِ تصمیم میگیره از ایران بره اما شوهرش(نادر) که کارمند بانکه به خاطر مراقبت از پدر سالخورده اش حاضر نیست با همسرش بره! که این خودش یه نقطه و کوئن مثبت بود چرا که "بالوالدین احسانا"، الحق و الانصاف هم تو کل فیلم نادر خیلی خوب با پدر پیرش که حتی قادر نیست رفع قضای حاجت کنه، برخورد میکنه!

فیلم باز هم با صحبت کلیشه ایی و یه جورایی احمقانه سیمین شروع میشه که به خاطر آینده بچه ام میخوام از ایران برم! که خود حدیث مفصل بخوان از این قصه... پس کلا سیمین داره از نادر جدا میشه! حالا نمیدونم چرا اسم فیلم رو گذا

در مورد روابط خانوادگی هم بگم که رابطه نادر با دخترش واقعا آموزنده است برا هر خانواده ایی! چون توو همه سکانس های فیلم نادر اجازه فکر کردن و تصمیم گیری و قبول عواقب یه تصمیم گیری رو به دخترش میده! حتی اگه به نفع نادر نباشه! و اجازه میده دخترش خودشو بسازه و تو همه مشکلات روی پای خودش وایسته!

بحث دیگه اینکه  یادمه تو فیلم طلا و مس آقا سید میگفت خوشبختی یعنی دیدن چیزهای کوچیک! اما تو این فیلم میبینیم که خانواده نادر خیلی راحت دروغ میگفت حتی به همسرش! و حتی چیزهای خیلی کوچیک رو خیلی بزرگ میکنند.

شهاب حسینی خیلی خوب نقششو ایفا کرد و ساره بیات در حد یه سوپر استار بازی کرد! در مورد ساره بیات هم بگم که ساره نقش یه زن مذهبی رو بازی میکرد که تحت هیچ شرایطی از آرمانها و باورهاش پا پس نمیکشید! به عنوان  مثال با اینکه واقعا به پول نیاز داشت اما وقتی دید که پدر نادر نمیتونه رفع قضای حاجت کنه و خودشو نگه داره(!!!!) به نادر میگه که من نمیتونم از پدر شما مراقبت کنم! و از فردا نمیام! تا اینکه زنگ میزنه از یه روحانی اجازه میگیره که آیا مشکل شرعی داره یا نه!!!

در ادامه باید بگم که ساره بیات به عنوان یه زن مذهبی تحت هیچ شرایطی دروغ نمیگه حتی اگه برا شوهرش  بد باشه! در حالیکه نادر خیلی راحت دروغ میگه!  و وقتی بهش تهمت دزدی زده میشه کاری به بچه سقط شده اش نداره بلکه تو دادگاه از تهمتی که بهش زده شده میناله!فقط یه ایراد بزرگ اینکه بدون اجازه شوهرش از سر مجبوری تو خونه نادر کار میکنه!

فرهادی در فیلمش خوب توانسته به معنای واقعی ارتباطات واقعی آدم ها رو به نمایش درآره  که در این ارتباطات بعضی آدم ها گاهی مجبورند دروغ بگند گاهی باید راست بگند ولی باز دروغ می گند.گاهی از روی غرور حاضر نیستند پاپس بکشند.و باز م دروغ می گند تا اینکه به بن بست برسند. فیلم فضای ساکت و بی روح و افسرده کننده ای داره، که به خاطر رابطه ی رو به جدایی رونده ی نادر و سیمین به نوعی نشان دهنده روابط بین شخصیت های فیلمه! من به شخصه اعصابم به هم ریخت! البته قبول دارم که فرهادی به دیده خیلی تاریک به خانواده ایرانی نگاه میکنه!

یه چیز راجعه به گریم! که ریش( بخوانید محاسن) فقط به یکی مثل علی عالمی میاد حتی به ممد نظیف هم میاد! برعکس به یکی مثل احسان نمیاد همونطور که به وحید نصیر نمیاد!! تو این فیلم هم ریش اصلا به نادر نمیاد و خیلی گریم ضایعی داره( برا درک بهتر سینا زعیم رو فرض کنید با محاسن زیاد) پس خیلی ضایع میشه! ولی در کنارش گریم ساره بیات(کسیکه به دلیل مشکلات مالی از پدر نادر مراقبت میکنه) واقعا شاهکار و عالیه!

اما جدای همه اینها کاری که فرهادی کرد کار زشت و به دور از عرف هنری بود! جاییکه یه فستیوال داخلی قراره ازش تقدیر کنه ولی در کمال... بلند شد رفت آلمان و جایزه خرس نقره ایی(که کاملا جشنواره ایی سیاسیه) رو گرفت! و یه جور دهن کجی کرد به جشنواره فیلم فجر!

۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۰ ، ۰۷:۱۲
شارل مِسیه

 

بیراهه های نو ظهور

متاسفانه در عصر وارونگی انسانها شیطان نیز بیکار ننشسته و همه چیز را وارونه نشان می دهد.حق در برابر باطل،اسلام ناب در برابر اسلام آمریکایی،عرفان حقیقی در مقابل عرفانهای نوظهور و...

مطلب ذیل کوششی است در" واکاوی سطحی" یکی از این به اصطلاح عرفانهای نوظهور،البته لازم به ذکر است که نویسنده فقط به گوشه ای از این بیراهه بازار اشاره کرده است!به دلیل استقبال جوانان الخصوص دانشجویان به آثار پائلو کوئلیو نقدی جزیی به آثار او خواهیم داشت...

۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۰ ، ۰۷:۱۲
شارل مِسیه

من نیک می‌دانستم که ایستادن در برابر خودکامگی، هزینه دارد


و در پی ارتقای توده‌ها بودن و بالاخص آگاه‌تر ساختن آنان، هزینه دارد

و به مقابله برخاستن با امتیازها و بت‌ها از هر سنخ و گروه، هزینه دارد.

و می‌دانستم که دشمنی با من و یاران من و القای شبهه و تهمت بالا خواهد گرفت

و به موجی لگام‌گسیخته و گسترده تبدیل خواهد شد.

با این همه نیک می‌دانم که این رسالت من است و امانتی است در دستم و نیز معنای حیات من است.

از این رو، همه این هزینه‌ها را، چون گذشته، به جان خواهم خرید.

از: مصاحبه امام صدر با روزنامه «اللواء» 11/9/1975
۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۸۹ ، ۰۹:۵۳
شارل مِسیه

اینجا دل سفره ها پر از نان و زر است

آنجا جگر گرسنه ها شعله ور است

ای وای بر این شهر که در غربت آن

همسایه زهمسایه خود بی خبر است

م.ع

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۸۹ ، ۰۷:۴۶
شارل مِسیه

پیر جماران، اما خمینی(ره):«این رییس جمهور تحمیلی ثانی [حسنی مبارک‏] که خیال دارد در مصر مثل آن [انور سادات‏] حکومت کند، دربست خودش را در اختیار آمریکا گذاشته است؛ قبل از اینکه به ریاست برسد اعلام همبستگی خودش را با اسراییل و آمریکا کرده است. ندیده است که همان طوری که سلف طالحش به واسطه خشم ملت به جهنم واصل شد، همین عمل را با او هم خواهند کرد. ملت مصر باید این مطلب را بداند که اگر قیام کند بر خلاف این توطئه ها همان طوری که ایران قیام کرد- آنجا هم پیروز خواهد شد. ملت مصر از حکومت نظامی نترسد و به او اعتنا نکند و همان طور که ایران حکومت نظامی را شکست و به خیابان ها ریخت، آن ها هم بشکنند و به خیابان ها بریزند و این تفاله های آمریکا را بیرون بریزند. ملت مصر ننشینند تا این قدرت از بین رفته دوباره دست و پای خودش را جمع کند و نفوذ خودش را بر ملت تحمیل کند. امروز روزی است که ملت مصر باید قیام کند. امروز روز ضعف دولت است و قدرت ملت. این تکلیفی است برای ملت مصر، برای علمایی که وابسته به حکومت نیستند. این تکلیفی است برای علما. علمای مصر به پا خیزند و برای خاطر خدا از اسلام دفاع کنند. امروز شما پیروزید. ملت مصر امروز قدرت دستش است."


"ارتش معلوم نیست با دولت باشد مگر آن هایی که جیره خوار آمریکا هستند. ارتش مصر توجه کند به اینکه اگر بخواهد پشتیبانی کند از این حکومتی که اعلام کرده است که من تابع آمریکا و اسراییل هستم و من هر کس دم از اسلام بزند او را خفه می کنم [ننگ است و] این ننگ را ارتش مصر به خودش راه ندهد و مهلت ندهد تا بعد از این باز اسراییل بیاید و به شما حکومت کند و اسراییل و آمریکا مقدرات شما را در دست گیرند."

صحیفه امام جلد ‏۱۵، صفحه ۳۱۸

۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۸۹ ، ۰۸:۴۷
شارل مِسیه